Thursday, October 7, 2010

همه چی آرومه

آرامش قبل از طوفان، پهنه ای به وسعت دریا که همه چیز را می بلعد حتی درون آدمی را
و من چه می دانم چه چیزی انتظارم را می کشد

سن که از سی می گذرد تشویش تمام وجود آدمی را می گیرد چونان وسعت دریا. از بیرون آرامی و کسی چه می داند که در اعماق درون تو چه می گذرد>
گاهی انتظار می کشی که غواصی درون تو را بکاود واگر نباشد غواصی، خود این کار را می کنی. خسته و بی رمق، ولی غواصی می کنی
در پی مرواریدی و چه چیزها که نمی یابی از گذشته خویش. گذشته ای که فراموش شده بود اکنون بیرون می زند، چونان بوی نای رطوبتی که از باز شدن صندوقچه مادربزرگ
از گذشته بیزارم چونانکه از آینده

2 comments:

پیام said...

هم گذشته هم آینده واقعیتند. بدون اینکه بخواهیم

سحر said...

من همیشه سر میزنم به وبلاگتان . زیبا مینویسید

Post a Comment